عشقم حواااااااااااااااااااا

این وبلاگ رو واسه عشقم درست کردم و امیدوارم شما دوستان عزیز هم عشق زندگیتونو پیدا کنید

عشقم حواااااااااااااااااااا

این وبلاگ رو واسه عشقم درست کردم و امیدوارم شما دوستان عزیز هم عشق زندگیتونو پیدا کنید

خیلی گریه کردم واسه این داستان ولی منم حاضرم واسه عشقم خیلی از این بیشتراشو انجام بدم ... دوستت دارم عشقم حوااا

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند .آن ها عاشقانه ... یکدیگر را دوست


 داشتند


زن جوان : یواش برو من می ترسم

مرد جوان : نه این جوری خیلی بهتره

زن جوان : خواهش میکنم من خیلی می ترسم

مرد جوان : خوب ، اما اول باید بگویی که دوست دارم

زن جوان : دوست دارم ، حالا میشه یواشتر برونی

مرد جوان : مرا محکم بگیر

زن جوان : خوب ، حالا می شه یواش بری

مرد جوان : به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سر خودت بگزاری ، آخه نمی تونم
راحت برونم اذیت می کنه

روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید . در این 
سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت

مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود . پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.